آخرین مطالب
امکانات وب
هرمان هسه ,کتاب تیز هوش رو در سال ۱۹۰۶ میلادی نوشته و منتشر کرده.
اون در این رمان , داستان پسر بچه ی باهوش رو تعریف میکنه که ذوق و استعدادش از سوی مربی ها,معلم ها و پدرو مادرش
نادیده گرفته میشه.
این اثر انتقادات هایی به شیوه های تربیتی و تعلیمی در مدارس و خانواده ها وارد کرده و
بعضی از منتقدان به علت شباهت های شخصیت داستان , با زندگی هسه در کودکی این کتاب رو نوعی زندگی نامه ی خودنوشت میدونند.
رمان تیزهوش که در حقیقت , تجربه ی نویسنده از روزگار نوجوانی خودشه ,
انتقادی است گزنده از دستگاه تعلیم و تربیت که چگونه به دلیل ضعف مدیریت با نادیده گرفتن لطافت روح کودکان و نوجوانان
و تحمیل عقاید و ارزش های منسوخ و ناکار امد که دیگه در این زمان خریداری در بازار مدنیت ندارند,
شاداب ترین گل های زندگی رو پژمرده میکنند.
هرمان هسه در بخشی از رمان تیز هوش مینویسه:
” هانس نشست و سردر کتابش فرو برد
از همه ی انچه که در کلاس میگذشت اگاهی داشت و کاملا هوشیار بود
اما چشم دلش , خیلی صورت های عجیب رو دنبال میکرد که به ارامی تا مسافتی بسیار بعید در حرکت بودند
و ان قدر با چشمان درخشان خود او را نظاره میکردن تا در فضای غبارگونه محور میشدن
در عین حال صدای استاد و دانش اموزی رو که مشغول ترجمه بود با تمام سر و صدای ان کلاس کوچک از نزدیک می شنید
دایره ها و چهار گوشه های بزرگ چوبی بر دیوار کلاس به چشم می امدند
رفقایش در اطراف نشسته و بسیاری از انها , با کنجکاوی اهانت امیزی نگاهی به سویش می انداختند
هراسی بر هانس مستوری شد
معلمش به اون گفته بود پس از پایان درس به اتاقم بیا
خدا به خیر بگذراند مگه چی شده بود؟؟!
برگی از کتاب تیز هوش نوشته ی هرمان هسه ترجمه ی محمد بقایی